اصغر عاشوری:
افسوس که سردار سلیمانی رفت
سردار سپاه قدس ایرانی رفت
دشمن به خیال خویش آسوده شده
غافل که به جنگ صد سلیمانی رفت
امین شیخالاسلام:
ما مرد نبردیم و ز دشمن داریم
خونخواهی قاسم سلیمانی را
باید که عدو دوباره احساس کند
سنگینی ضرب شست ایرانی را
حسن صنوبری:
امروز روز مرحمت نیست
امروز روز انتقام است
خشمی که پنهان بود، امروز،
شمشیر بیرون از نیام است
محمدمهدی معماریان:
درمجلس رهروان چو مهمانی شد
سرتاسر دشتها چراغانی شد
در حلقۀ بیسران ابومهدی هم
اندر پی سردار سلیمانی شد
حسن رفیعی کشتلی:
زخمیم که التیام خواهیم گرفت
موجیم که انسجام خواهیم گرفت
سردار به قطره قطره خونت سوگند
روزی سخت انتقام خواهیم گرفت
***
اندیشۀ شوم کینهتوزی دارد
آشفتگی شبانهروزی دارد
سردار محال بود بر خاک افتد
دشمن در بین ما نفوذی دارد
***
یک تکه جواهرید، نورید شما
اسطورۀ غیرت و غرورید شما
رفتید اگر چه، زود برمیگردید
زیرا که ذخیرۀ ظهورید شما
زهرا میریان کرمی:
ای غیرت ایمانها
ای چارۀ بحرانها
هرگز نروی از یاد
در نعرۀ طوفانها
از خون تو میروید
صدلاله به دامانها
ای قاسم جبارین
سرلشکر میدانها
از نام تو میافتد
صد لرزه به شیطانها
حسن لملیکیزاده:
تاریخ ندیده همچو ایرانیها
خواهیم گرفت جان این جانیها
نابودیشان به فضل حق نزدیک است
میخیزد از این بیشه سلیمانیها
سیدمرتضی موسوی:
میتوان دید دگر وعدۀ قرآنی را
خیل «من ینتظر» و جلوۀ ربانی را
داغداریم ولی نیک بدان ای دشمن
نتوان بست دگر راه سلیمانی را
سیدمحمدرضا لاهیجی:
چشمـان خلیج فارس بارانی شد
حال خـزر از غمی پریشانی شد
از ساعت ابتدایی پر زدنش
نقاش دل همه سلیمانی شد
***
س: سلمان و راه دیگر عشقی، سلیمانی!
ل: لقمان و گاه دیگر عشقی، سلیمانی!
ی: یعقوب و سرباز عزیز یوسف زهرا
م: مقداد شاه دیگر عشقی، سلیمانی!
ا: انسان، فرشته، بهتر از هردو مسلمانی
ن: نام و نگاه دیگر عشقی، سلیمانی!
ی: یکلحظه از چشم تو را باید کنم تصویر
عمار ماه دیگر عشقی، سلیمانی!
امین رحیمی:
او اسوۀ پایمردی و ایثار است
او در صف عاشقان پرچمدار است
مردی که جنون جنگ را تجربه کرد
سردار سلیمانی بیتکرار است
افسانه رفیعی نظری:
ای شاه شیرمردان، ای خسرو دلیران
خورشید بینوایان، مهتاب دلنوازان
ای قاسم سلیمان، نامت وقار ایران
فرماندۀ شجاعت، راهت شعار ایران
حسین جعفری:
در کشور ما عطر خوش یاس رسد
با نغمه و شور و بزم احساس رسد
این قاسم ما بود که آمد میدان
پس وای اگر نوبت عباس رسد
***
تا قرعۀ پرواز سلیمانی شد
بغض آمد و دنیای پریشانی شد
غم نیست به لطف رهبرم سیدعلی
زیرا که علم به دست قاآنی شد
علیرضا همتی فارسانی:
تصویرگر شکوه ایرانی بود
معنای حقیقت مسلمانی بود
پرواز در آغوش شهادت بیشک
زیبندۀ قاسم سلیمانی بود
سمیه تورجی:
همیشه مرهم داغ جگرهاست
شکوه فتح، در اوج خطرهاست
بگردم دور اسمت حاج قاسم
که سرخط تمامی خبرهاست
***
تو ما را بیسپر نگذار، سردار
بدون بال و پر نگذار، سردار
از آن حال و هوای آسمانی
زمین را بیخبر نگذار، سردار
***
بزرگ و قهرمان بودی از اول
مسیحای زمان بودی از اول
دلت را تا خدا پرواز دادی
تو سهم آسمان بودی از اول
***
غزل آرایهای کم داشت بیتو
جهان سرمایهای کم داشت بیتو
به دست بر زمین افتاده سوگند
شهادت آیهای کم داشت بی تو
***
تو آن کوه پر از احساس بودی
نگهبان حریم یاس بودی
بنازم این رشادت را که عمری
غلام حضرت عباس بودی
***
به پیشانی چین افتادۀ تو
به پای روی مین افتادۀ تو
چه زیبا اقتدا میکرد باران
به دست بر زمین افتادۀ تو
***
نگاه قابها را شعلهور کرد
دل بیتابها را شعلهور کرد
غریبانه سفر کردی و داغت
تمام آبها را شعلهور کرد.
***
پر از مهری و ماه انقلابی
همیشه تکیهگاه انقلابی
تو با این دستهای غرق در خون
علمدار سپاه انقلابی
***
تو مرد جبهههای نصر بودی
در این دنیا فقط در حصر بودی
برای تو همین بس حاجقاسم
که سرباز ولی عصر بودی
***
غزل میخواند و شاعروار میرفت
به سوی عشق زائروار میرفت
به دنبال نشانی از شهادت
حبیببنمظاهروار میرفت
سمیه ایمانی:
از طایفۀ سبز بهاری سردار
هرچند همیشه سربهداری سردار
از فلسفۀ شهادتت فهمیدم
بعد از مرگت ادامه داری سردار
***
در جبهۀ جنگ مرد میدان هستی
سرلوحۀ لشکرِ دلیران هستی
با مرگ تو دشمنت هراسانتر شد
حالا تو نه یک نفر؛ که ایران هستی
سیده نرگس میرفیض:
از قلب شکست، با ظفر میآییم
آتش بزنید؛ شعلهور میآییم
در قامت قاسمِ سلیمانیها
ما را بکشید! زندهتر میآییم!