وقتی که خون بمب می شود،
باروت می شود،
پرنده می شود
و گاهی گلوله می شود،
به ماجد ابراهیم گفتم، نگران نباش!
خون شریفت هر روز، در رگ های آتشناک غزه می چرخد،
در خان یونس، فواره می شود،
و در بیت المقدس پرچم اسراییل را آتش می زند.
به ماجد گفتم، درخت های زیتون،
کفش های تو را می پوشند و به راه می افتند.
این روزها، حتی میوه های زیتون، موشک شده اند،
و جای ماه و ستاره، در آسمان «بدر ۳» روییده است
- شنبه ۰۷ بهمن ۰۲ ۲۰:۲۱ ۲ بازديد
- ۰ نظر